درباره سريال فرار از زندان (Prison Break)

موقع قدم گذاشتن بين ديوارهاي آهكي دارالتأديب جوليت، حس نكردن درد و انزوايي كه 144 سال است باعثش شده، خيلي سخت است. با اين‌كه مساحت اين زندان 29 هكتار است، باز هم نوعي ترس كلاستروفوبيك بر زمينش پراكنده شده و برج‌هاي مراقبت بلند و ناشناس عصر ويكتوريايي همراه با ديوارهاي نفوذناپذير كه اجازة نمي‌دهند نور زيادي به حياط مدل پنوپتيكان [نوعي زندان كه توسط يك فيلسوف انگليسي به نام جرمي بنتهام در اواخر قرن هجده طراحي شده. يك زندان دايره‌اي شكل كه سلول‌ها حول يك مركز مراقبت ساخته شده‌اند. مترجم] زندان بتابد، سايه‌اي از سردي و نااميدي گسترانده‌اند.

همه چيز – بلوك‌هاي سنگي و خشن، محراب خالي و خيل رديف‌هاي سلول‌هاي متروك – اين‌جا را شبيه هماني كرده كه يكي از زنداني‌ها در سال 1994 گفته بود: «نزديك‌ترين چيز به جهنم.»

ونتوورث ميلر بازيگر سريال مي گويد: «نمي‌شود چنين دم‌ودستگاهي را يك جايي در لس‌آنجلس ساخت. من به وجود خانة جن‌زده اعتقادي ندارم، اما اگر هم چنين جايي وجود داشته باشد، حتماً بايد جوليت باشد.»

اين زندان كه با اتومبيل يك ساعت از شيكاگو فاصله دارد، در سال 1858 ساخته شد با كار طاقت‌فرساي تعدادي از محكومين ساخته شد. در زمان خودش ذره‌اي شهرت نداشت ولي صحنه‌هايي از قاتلين بالفطره و برادران بلوز در آن فيلم‌برداري شده و مدتي هم پذيراي قاتل سريالي معروف، جان وين گيسي بوده است.

اين زندان در فورية سال 2002 تعطيل شد ولي اسم‌ورسمش را از راهي ديگر كاملاً حفظ كرده است؛ به عنوان يك ندامت‌گاه ايالتي تخيلي به نام فاكس ريور در سريال تلويزيوني فرار از زندان. يك تريلر صاحب سبك، مثل 24.

ميلر نقش يك مهندس ساختمان را بازي مي‌كند كه در همان اپيزود اول به يك بانك دستبرد مي‌زند و به ندامت‌گاه فرستاده مي‌شود. نقشة او آزاد كردن برادرش، لينكلن باروز است كه به خاطر يك توطئة شيطاني كه سرنخش به كاخ سفيد مي‌رسد، به مرگ محكوم شده است. دومينيك پارسل استراليايي نقش برادر را بازي مي‌كند.

ايدة اولية سريال را فرانچت كليِ تهيه‌كننده داد. به اين صورت كه مردي خودش را به زندان مي‌اندازد تا شخص ديگري را آزاد كند. پل شرينگ (مرد جداافتاده) هم بر اساس اين ايده سريال را بسط و پرورش داد.

شرينگ در اين زمينه مي‌گويد: «با خودم فكر كردم ايدة جذابي است ولي پروتاگونيست‌مان را يك احمق كامل جلوه مي‌دهد. اين ابلهانه‌ترين كاري است كه مي‌توانيد بكنيد. پس مجبور بودم به دو سؤال جواب بدهم. اول اين‌كه چرا؟ خطر و ريسك قضيه بايد خيلي بالا باشد و هيچ چارة ديگري هم وجود نداشته باشد. بنابراين به اين‌جا رسيديم كه سيستم، عليه برادر محكوم‌شده قرار گرفته است. دوم اين‌كه او بايد صددرصد مطمئن باشد با وجود همة مشكلات موفق مي‌شود، و ايدة اين‌كه براي شركت معماري‌اي كار مي‌كرده كه باز‌سازي تجهيزات و تأسيسات زندان را به عهده داشته، از همين‌جا به وجود آمد.»

پايه‌گذار سريال‌هاي تريلر 24 بود و فرار از زندان هم همين سبك را در پيش گرفت. اگرچه روش ريل‌تايم آن را تكرار نكرد.

شرينگ اولين پيش‌نويس فرار از زندان را به عنوان يك ميني‌سريال در سال 2003 براي شبكة فاكس نوشت. استيون اسپيلبرگ هم موافقت كرد كه تهيه‌كنندة اجرايي كار باشد. اما پروژه مثل خيلي از پروژه‌هاي ديگر در مرحلة پيش‌توليد مدام دست‌به‌دست شد. شرينگ مي‌گويد: «چنان پروژة نامتعارفي بود كه نمي‌دانستيم بايد چه‌كارش كنيم. تقريباً يك سال در قفسه خاك خورد.»

اسپيلبرگ كه مشغول توليد جنگ دنياها شده بود از پروژه كناره گرفت و كمي بعد در اواخر سال 2004، گم‌شدگان با يك افتتاحية 10 ميليون دلاري (13 ميليون دلار استراليا) كارش را شروع كرد. سريالي با ساختار داستاني دنباله‌دار و يك فضاي پرتنش و گيج‌كننده كه ركورد تماشاگر را شكست.

شرينگ مي‌گويد: «درست يك هفته بعد ما چراغ‌سبز توليد سريال را گرفتيم؛ آن هم نه براي 10 اپيزود، بلكه كل فصل اول…كاملاً مشخص بود كه به خاطر گم‌شدگان درها به روي ما باز شده است.»

در اوايل سريال، لينكلن باروز، زنداني شمارة 19138، به اتهام استفادة نادرست از اسلحة گرم و قتل درجة يك، به اعدام با صندلي الكتريكي محكوم مي‌شود. مقتول، ترنس استيدمن، برادر جانشين رييس‌جمهور آمريكا، كارولاين رينولدز (پاتريشيا وتيگ) است.

برادر لينكلن يعني مايكل اسكافيلد، زنداني شمارة 94941، اخيراً به تحمل پنج سال حبس محكوم شده. آن هم به خاطر يك سرقت مسلحانه از بانك كه تعمداً ترتيب داده تا مطمئن باشد در فاكس ريور زنداني مي‌شود. او پيش از دستگيري به عنوان مهندس معمار در شركت معتبر ميدلتون، مكسوِل و شم كار مي‌كرده و دور از چشم همه، از طريق غيرقانوني نقشه‌هاي اصلي ندامت‌گاه ايالتي فاكس ريور را به دست مي‌آورد.

همة اين‌ها ما را به دارالتأديب جوليت مي‌كشاند كه توسط آرشيتكت «شيكاگو واتر تاور»، ويليام بويينگتون طراحي شده. شكل و شمايل پرابهت جوليت باعث شده فرار از زندان يكي از آتمسفريك‌ترين و جذاب‌ترين سريال‌هاي سال باشد.

شرينگ در اين زمينه مي‌گويد: «خيلي مقاومت كردم كه سريال در استوديو يا محل شبيه‌سازي شده فيلم‌برداري نشود. مقاومت بيش‌تري كردم كه در منطقة لس‌آنجلس هم فيلم‌برداري نشود، چون هدف ما اين بود كه يك تصوير بسيار منحصربه‌فرد داشته باشيم. مي‌خواستيم زندان به نسبت خودش يكي از كاراكترها باشد.»

نيمي از فيلم‌برداري كار در اين زندان بود و بقية روزها در لوكيشن‌هاي ديگر يا دكورهاي ساخته‌شده در استوديوهاي شهر بود.

پارسل در يكي از زمان‌هاي استراحت حين فيلم‌برداري، فضا را سفت‌و‌سخت توصيف مي‌كند: «سن‌وسالي از اين مكان گذشته، كلي تاريخ پشت سرش دارد، يك حس شوم هميشه اينجا هست».

پخش سريال كه در آمريكا شروع شد، تقريباً بلافاصله جزو پرمخاطب‌ترين‌ها شد. ولي همان‌طور كه شرينگ هم تصديق مي‌كند، سوار شدن روي يك موج و ماندن روي آن مهارت زيادي مي‌خواهد. مثلاً مارك شري، خالق كدبانوهاي مستأصل، علناً داستان يك سال را خرج 12 اپيزود كرد. شرينگ مطمئن بود مطابق با الگويي كه طراحي كرده، مي‌تواند سريال را تروتازه و كنجكاوي‌برانگيز حفظ كند.

او مي‌گويد: «مسلماً يك سري از خطوط داستاني به انتها مي‌رسند، ولي قالب كلي‌تر ما براي دو سال اول كه تا آخر و تمام‌وكمال بر اساس نقطه‌عطف‌هاي داستاني كلي‌تر نوشته‌ايم، چيزي است كه مي‌خواهيم رويش كار كنيم.»

يك ماجراي عاشقانه هم هست؛ علاقه‌مند شدن اسكافيلد به دكتر زندان، سارا تنكرِدي (سارا وين كاليس) كه دختر فرماندار انعطاف‌ناپذير ايلي‌نويز، فرانك تنكردي ملقب به «پيش‌گام در عدالت» است. مسألة ديگر درگيري زودگذر او با مافياي زندان به رهبري جان ابروزي (پيتر استورمر)، يكي از بدنام‌ترين زنداني‌ها در فاكس ريور است.

دو مأمور بدذات سرويس مخفي به نام‌هاي پل كلرمن (پل ادلستين) و دني هيل (دني مك‌كارتي) هم هستند كه براي جلوگيري از درز كردن توطئه مي‌خواهند يك كشيش را بكشند. توطئه‌اي كه باعث شده باروز در سلول‌هاي مخصوص اعدامي‌ها سر كند و دست كسي به‌اش نرسد.

ميلر مي‌گويد: «ما نقش‌مان را طوري بازي مي‌كنيم كه انگار همه چيز واقعي است ولي اساساً داريم يك كميك‌بوك مي‌سازيم. ماه‌هاي زيادي است تحت فشاريم و فعاليت‌هاي فيزيكي بيش‌تر مي‌شوند؛ كار مدام سخت‌تر و سخت‌تر مي‌شود.

اما او هم تصديق مي‌كند كه مثل فيلم‌هاي اره كه كم‌كم دارند سروشكل‌شان را پيدا مي‌كنند‌، تصوير كلي سريال هنوز پيش‌بيني‌ناپذير است. او مي‌گويد: «سريال هميشه دو قدم جلوتر، و دو قدم عقب‌تر از ماست.»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 14 آذر 1390برچسب:اجتماعی, | 18:35 | نویسنده : طاها عبداللهی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ابزار وبلاگ